سفارش تبلیغ
صبا ویژن





















بسیج

چکیده

حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام ، یکی از ستارگان آسمان ولایت است که نه تنها شهر قم، که همه ایران زمین را نورانی ساخته است. نویسنده در این مقاله کوتاه، در قالب پرسش و پاسخ که برای نخستین بار در نشریه گلبرگ استفاده می شود، به زندگی آن بانوی والامقام پرداخته و در پایان، چند پرسش چند گزینه ای را درباره زندگی ایشان طرح کرده است.

پرسش: نام و لقب های حضرت معصومه علیهاالسلام چیست؟

پاسخ: در دین مبین اسلام، نام گذاری، اهمیت ویژه ای دارد. در روایات فراوانی تأکید شده است که یکی از وظایف پدران، انتخاب کردن نام نیکو برای فرزندان است. به همین دلیل، پیشوایان معصوم علیهم السلام به دلیل مقام والایی که برای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام قائل بودند، به نام مقدس فاطمه احترام می گذاشتند. با نگاهی گذرا به نام های فرزندان ایشان، متوجه می شویم که همه امامان، بعضی از دخترانشان را فاطمه نامیده اند. از جمله امام موسی کاظم علیه السلام ، دست کم نام دو تن از دخترانش را فاطمه گذاشت. یکی از این دو دختر، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام است که برای مشخص شدن ایشان، فاطمه کبرا شناخته می شد. این بانوی والامقام لقب های فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم: طاهره، حمیده، تقیه، مرضیه، سیده، رضیه، اخت الرضا، صدیقه و سیدة نساء العالمین.

پرسش: دلیل هجرت حضرت معصومه علیهاالسلام از مدینه به ایران چه بود؟

پاسخ: مأمون عباسی در سال 200ه . ق، با نامه ها و پیام های بسیار، حضرت رضا علیه السلام را به خراسان دعوت کرد. آن بزرگوار به ناچار این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود، به سوی خراسان رفت. پس از مدتی، امام رضا علیه السلام نامه ای خطاب به خواهر گرامی اش، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام نوشت و آن را به دست یکی از غلامانش به مدینه فرستاد. غلام خود را به مدینه رساند و نامه امام را به حضرت معصومه علیهاالسلام داد. آن حضرت پس از خواندن نامه برادر، خود را آماده سفر کرد. حضرت فاطمه معصومه3 پس از یک سال تحمل دوری، برای دیدار حضرت رضا علیه السلام در سال 201ه . ق از مدینه به همراه تنی چند از برادران و برادرزادگان خویش خارج شد.

پرسش: چرا حضرت معصومه علیهاالسلام در قم اقامت گزید؟

پاسخ: هنگامی که حضرت معصومه علیهاالسلام شهر مدینه را به قصد دیدار برادر در خراسان ترک کرد و به شهر ساوه رسید، حضرت معصومه علیهاالسلام بیمار شد. وقتی خبر ورود آن بانوی والا به آل سعد رسید، همگی به اتفاق به استقبال رفتند تا ایشان را به قم دعوت کنند. در میان آنها، موسی بن خزرج به کاروان حضرت معصومه علیهاالسلام رسید و زمام شتر آن حضرت را گرفت و به طرف قم آورد. روز 23 ربیع الاول سال 201 ه . ق، کجاوه حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام درمیان شور و هیجان مردم قم به این سرزمین وارد شد. موسی بن خزرج، آن حضرت را در منزل خود جای داد و با کمال افتخار از آن بانو پذیرایی کرد. البته ایشان تنها هفده روز در قید حیات بود و سپس دیده از جهان فرو بست.

پرسش: چه کسی بر پیکر پاک حضرت معصومه علیهاالسلام نماز گزارد؟

پاسخ: در تاریخ آمده است که وقتی حضرت معصومه علیهاالسلام آماده شد، قمی ها در مورد اینکه چه کسی وارد قبر شود، به بحث و مشورت پرداختند. ناگاه از طرف صحرا دو سوار نقاب دار پیدا شدند. همین که نزدیک رسیدند، از مرکب خود پیاده شدند و بر جنازه حضرت نماز گزاردند. سپس داخل سرداب شدند و جنازه را دفن کردند. آن گاه بیرون آمدند و رفتند و کسی نفهمید آنها چه کسانی بودند. سپس موسی بن خزرج، سایبانی بر سر قبر برافراشت تا هنگامی که حضرت زینب دختر، امام جواد علیه السلام وارد قم شد و گنبدی بر فراز آن مزار پاک بنا کرد.

پرسش: علت برتری و فضیلت حضرت معصومه بر دیگر خواهرانش چیست؟

پاسخ: این بانوی والامقام افزون بر شرافت خانوادگی، در میدان های ایمان و عمل، یگانه بانوان آن زمان به شمار می آمد. حضرت معصومه علیهاالسلام ، در صحنه های علم، عرفان، ایمان، سیاست و حمایت از مقام ولایت، بسیار درخشنده بود و سرانجام در همین راه به لقای جانان رسید. ایشان در اقامت هفده روزه خود در قم، به عبادت و راز و نیاز با خدا پرداخت، چنان که عبادتگاه او که بیت النور نام دارد، گواه این صفای ایشان در ارتباط با خداست. حاج شیخ عباس قمی آن گاه که از دختران موسی بن جعفر علیه السلام سخن می گوید، درباره فاطمه معصومه علیهاالسلام می نویسد: «بر حسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها، سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی علیه السلام معروف به حضرت معصومه است».

پرسش: گواه مقام علمی حضرت معصومه علیهاالسلام چیست؟

پاسخ: در تاریخ آمده است که روزی جمعی از شیعیان به قصد دیدار حضرت امام کاظم علیه السلام و پرسیدن مسائلی از ایشان به مدینه مشرف شدند. چون امام کاظم علیه السلام در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه علیهاالسلام تحویل دادند که کودکی خراسان بیش نبود. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار پرسش های خود را بازخواستند تا در مسافرت بعدی خدمت امام برسند، غافل از اینکه حضرت معصومه علیهاالسلام پاسخ پرسش ها را نگاشته است. آنها بسیار خوشحال شدند و پس از سپاس گزاری فراوان، شهر مدینه را ترک کردند. از قضا در بین راه با امام موسی کاظم علیه السلام برخوردند و ماجرا را گفتند. هنگامی که امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کرد، سه بار فرمود: «پدرش فدایش باد».

پرسش: زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام چه پاداشی دارد؟

پاسخ: درباره فضیلت زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام ، روایات فراوانی از پیشوایان معصوم رسیده است. از جمله هنگامی که یکی از محدثان به قم به نام سَعد به محضر امام رضا علیه السلام شرف یاب شد، حضرت خطاب به او فرمود: ای سعد! از ما نزد شما قبری است. سعد گفت: فدایت شوم! آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر را می فرمایید؟ امام پاسخ داد: «آری، هر کس او را زیارت کند، در حالی که به حق او آگاه باشد، بهشت از آنِ اوست».

برای رسانه

1. حضرت معصومه علیهاالسلام در وقت وفات چند سال داشت؟

الف) 21 سال ج) 28 سال ب) 18 سال د) 30 سال

2. این روایت از کیست؟: «هر کس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است».

الف)امام جواد علیه السلام ج)امام کاظم علیه السلام ب)امام رضا علیه السلام د)امام حسن عسکری علیه السلام

3. کدام امام به حضرت معصومه علیهاالسلام لقب «کریمه اهل بیت» داد؟

الف) امام کاظم علیه السلام ب) امام صادق علیه السلام

ج) امام رضا علیه السلام د) امام جواد علیه السلام

4. حدیث «مردم قم یاران ما هستند» از کدام امام معصوم است؟

الف) امام صادق علیه السلام ب) امام موسی کاظم علیه السلام

ج) امام محمدباقر علیه السلام د) امام حسن عسکری علیه السلام


نوشته شده در جمعه 92/11/11ساعت 6:16 عصر توسط حسین روحی نظرات ( ) | |


دل نوشته هایی درباره ی ولادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام




یازدهمین چراغ، روشن شد

معصومه داوود آبادی
آمدی و رودخانه های صداقت، از رد قدم هایت جاری شدند .
نگاهت، نور می پاشید، پنجره های بی شمار را .
آسمان، چرخی زد و آبی چشمانت را خیره ماند. تو، یازدهمین ستاره منظومه عشقی.
کلامت، دل های کویری و جاهل را باران هدایت بود و لب های متبرکت، نور را زمزمه می کرد.
روشنایی اندیشه ات را هیچ خورشیدی تفسیر نمی تواند.
تو آمدی و کوچه های مدینه را باران شکوفه پوشاند؛ آمدی و آیینه ها، به پابوسی ات، آب های جهان را به انعکاس برخاستند. آمدی، تو یازدهمین چراغ پر فروغ ولایت باشی.
آمدی، تا امانت را به دست آخرین حجت بسپاری
زمین عدالت را دستان با کفایتت به بار نشاند.
حضورت، برکت افشان سفره های مهرورزی و راستی بود .
بال هایت، میله های قفس را تجربه کردند، تا ما پرواز را از خاطر نبریم وآسمان، همچنان شکوه آزادی را به تصویر بنشیند.
نفس هایت مروج دین محمد بود؛ آن هنگام که زمستان تفکر عباسی، جهان اسلام را قبضه کرده بود.
ایستادی تا امانت خداوند را به دست آخرین حجتش بسپاری. کوران ستم را تاب آوردی؛ به پاسداری کرامت انسان؛ که سوره عشق، این چنین تلاوت می شود.
عزیزت می داریم
به آفتاب می اندیشم که جهان، قرن هاست انتظارش را تاب آورده است؛ به سپیدارانی که از پس عمری خزان، به بهار می پیوندند. ای بزرگ، ای پدر آخرین حجت خداوند! عزتمان را با گام های دوباره فرزندت، معنی می کنیم و روزهای روشن آینده را در نگاه آسمانی اش می جوییم. تو آن رودخانه ای که دریا می زاید و اقیانوس می پرورد؛ آن ستاره ای که چشم اندازش، کهکشانی بی بدیل است. عزیزت می داریم؛ که شانه های تنهایی مان را پناهگاهی و چشمان مه آلودمان را به جاده های آفتابی ایمان می رسانی .

کوچه های بی مهر سامرا

سید حسین ذاکر زاده
چه هوای گرفته ای داشت، دوران امامت شما! چه فضای بسته و سینه های پر کینه ای! حتی زوال و بی پایگی عمارت حکومت فرزندان عباس هم سبب نشده بود تا بی دغدغه، مجالی برای روشن گری داشته باشید.
چه بسیار نامردمانی که حضور ملکوتی تان، آزارشان می داد و شما را سدی بر سرراه خواسته های نامشروع و هوس رانی های بی نهایت خود می دیدند، از بنی عباس گرفته، تا ترکان و پیروان آیین های دیگر .
آفتاب وجود شما، سوسوی فانوسشان را بی فروغ می کرد.
کلامتان، کاخ آرزوهایشان را به ویرانه ای مبدل می ساخت.
هر چه سال ها با دروغ و نیرنگ رشته بودند، پنبه می شد. حتی عبورتان از کوچه های بی مهر سامرا، هنگامی که برای اعلام حضور، نزد حکومت می رفتید، دلشان را می لرزاند و نفسشان را به شماره می اندخت.
به تو محتاج بودن؛ ولی تو را تاب نمی آوردند
وقتی می دیدند هزاران نفر به بهانه امور روزمره در کوچه ها به انتظار دیدن آفتاب روی شما ایستاده اند و پا به پا می کنند و با آمدنتان، هیاهویشان را می نشانند تا اگر کلامی از میان دو لب آسمانی تان عروج کرد، از دست ندهند؛ احساس هراس می کردند. آنها می دانستند که باید از شما بترسند؛ می دانستند که نقطه مشترکی برای جمع شدنشان با شما وجود ندارد تا دل سیاهشان را به آن خوش کنند؛ می دانستند شما را حتی با تحت نظر قرار دادن نمی توانند محصور مرزهای دیدنی کنند؛ چرا که بر دل ها خانه داشتید و حکومت شما فنا ناپذیر بود . با این همه، هر گاه از دانایی پوشالی خویش ناامید می شدند و اسیر گردابی، به سایه سار حکمت و علم شما پناه می آوردند و دست یاری شما را می طلبیدند؛ و گرنه حیله مذبوحانه ای دین ناداشته شان را در لحظه ای به باد می داد و عقیده مردمان را به ورطه هلاک می کشید.
به جنگ آفتاب شتافتند
آنها همه چیز را در مورد شما و پدرانتان می دانستند؛ با این حال توانستند بین نور و تاریکی، روشنی رضوان را برگزینند و به جنگ آفتاب شتافتند و مردم را از فیض وجود مبارک امام جوان و شایسته شان محروم کردند .
وای که چه دوران سختی داشتید، امام بزرگوار، ابا محمد، حسن بن علی العسکری علیه السلام!

به پیشواز نفس های بهاری ات

عباس محمدی
با آمدنت، مدینه، دامنی از عطر گل های محمدی پر کرد. کوچه باغ های مدینه، به پیشواز نفس های بهاری ات آمدند تا خاطره عبور عطر پیامبر صلی الله علیه و آله را ازدلتنگی هایشان مرور کنند.
توآمدی تا آفتاب رویت، قبله آفتاب گردان ها شود .
آمدی تا شب های بی ستاره را در ماه غرق کنی و دست های تنها مانده را بگیری و تا خدا بالا بکشی.
آمدی تا تکیه گاه باشی، غربت شیعیان را و فانوس شوی، جاده های مه زده را؛ تا کسی گمراه نشود و در چاه نیفتد و این، میراث پدرانت بود و حکمت دین و زلال اندیشه و دانشی که آموخته بودی .
شش سال امامت تو
آرامش تو، خواب آرام درختان بود که تکیه بر شانه نسیم کرده اند.
در آن قحط سال آغوش، لبخند تو، دلگرمی زندگی بود .
تو که آمدی، بهشت، گلدان کوچکی شد که بی لبخند تو، بهارهای همیشگی اش را گم خواهد کرد و گل های سرخ، در آستانه جهانی شدن گل های محمدی، لب به آوازهای عاشقانه گشودند . امامتت، سخاوتمندتر از ابرهای بهاری، خاک تشنه زمین را سیراب و اقیانوس مهربانی ات، ماهی های تشنه سرگردان را به بازی موج ها دعوت کرد.
برکت، نان سفره ها شد وعشق، زمزمه مدام لب ها. شش سال امامت تو، گرم تر از حرارت عشق بود .
موعود؛ یادگار ماندگار تو
با آنکه 28 بهار بیشتر به زیارت تو نیامده بود، خورشید، غروبت را به تماشا نشست تا شب های بلندی را بی هم صحبتی ماه، سپری کند. آمدن و رفتنت، کوتاه تر از همه خاطره ها بود، اما یادگاری ماندگار از تو، پیشانی تقدیر زمین را با خوشبختی نوشت . صاحب عصر (عج)، واپسین حجت ابدی خداوند بود که یادگار تو شد.
موعود (عج) که بیاید، هیچ دستی، تنها نمی ماند و هیچ امیدی به یأس نخواهد رسید و هر روز، امید شکوفه های تازه تری می دهد.
فقط صبر کردی
سال های کوتاه عمر را پشت میله های تنگ نظر زندان، صبوری کردی. دینت را به دنیا نفروختی و عدالت را به ظلمت نسپردی؛ هر چند دیوارهای دلتنگ زندان، زندگی را بر تو سخت می گرفت. از ارمغان عشق، سر بلند بیرون آمدی. تو خود، هم ابراهیم بودی و اسماعیل.
تو موسی بودی که عشق را از وحشت نیل گذراندی و مهر را به سر منزل مقصود رساندی .
خواسته تو، پرواز بود و خواستنی تر از رسیدن، نمی خواستی و جز سربلندی، خواسته تو نبود.

مدینه، قلمرو روشن عشق است

محمد کاظم بدرالدین
شعرها، از عاقبت به خیری خود می گویند که یازدهمین عطر را بوییده اند؛ عطشناک و مشتاق. زمین، امروز متبسم است و آسمان، طرحی از نشانه های یکریز، از سوی فرشتگان مسرور دارد. همه آراستگی ها، بر صفحه امروز باریده است.
چه تابناک می توان از مدایح امروز، پیاله برگرفت و با مستانگی، تا آخر دنیا، به عشق و شور و خلوص پرداخت.
مدینه، بار دیگر ، در اندامی قدسی ظاهر شده است؛ ایستاده بر درگاه صبح .
جماعت شاید نیز صف کشیده اند پشت خانه رونق شکوفایی. تولد چکامه ای اردیبهشتی است .
مدینه، قلمرو روشن عشق است؛ بافت محکم دلدادگی .


نوشته شده در پنج شنبه 92/11/10ساعت 6:45 عصر توسط حسین روحی نظرات ( ) | |

رئیس بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا گفت: امام(س) ابن سینا را با تعبیر «لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» بدون اغراق یاد کرده اند، چرا که ایشان یک کارشناس واقعی بودند و این تعبیر انصافاً حق شیخ الرئیس را ادا کرده است.

 امام خمینی و ابن سینا

 

به گزارش پرتال امام خمینی(س) به نقل از فارس، مراسم افتتاحیه همایش «هزاره تألیف کتاب قانون ابن‌سینا» سه‌شنبه 7 آبان ماه با حضور بیژن رنجبر رئیس دانشگاه تربیت مدرس، علی‌اکبر ولایتی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ورئیس کمیته فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، آیت‌الله غیاث‌الدین طه‌ محمدی رئیس بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا و جمعی از اصحاب فرهنگ و سفرای کشورهای مختلف در ایران در دانشگاه تربیت مدرس آغاز شد.

 

آیت‌الله غیاث‌الدین طه‌محمدی در سخنرانی خود با اشاره به تعبیرات امام راحل(س) درباره بوعلی سینا در کتاب «مصباح ‌الهدایه» گفت: امام(س) ابن‌سینا را با تعبیر «لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» بدون اغراق یاد کرده‌اند، چرا که ایشان یک کارشناس واقعی بودند و این تعبیر انصافا حق شیخ ‌الرئیس را ادا کرده است.

 

وی با اشاره به اینکه ناخواسته مسئولیت بنیاد بوعلی سینا را قبول کرده، افزود: وظیفه دارم صمیمانه از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی به پاس بزرگداشت ابن‌سینا تقدیر کنم، چرا که ما وظیفه داریم از این انسان‌ها همیشه قدردان باشیم.

 

آیت‌الله طه‌محمدی با اشاره به اهمیت یادآوری ایام ‌الله در تمام تاریخ ابراز داشت: یادآوری انسان‌های بزرگ در مسیر زندگی بشر بسیار با اهمیت است و این انسان‌ها علمشان بر اعماق جان تمام بشریت تابش می‌کند و رسالت انبیا نیز در همین راستا است و از جمله تلاش افرادی چون ابن ‌سینا.

 

وی با بیان اینکه اگر خورشید ظاهری بر طبیعت می‌تابد، این خورشید‌هایی چون ابن ‌سینا بر قلب، جان، دین و اخلاق مردم می‌تابد، اظهار داشت: یکی از عللی که باعث شده بدبختی و بیچارگی در جهان اسلام ایجاد شود، فراموشی انسان‌های بزرگ است، بوعلی‌سیناها تابلوی خدا هستند که نباید آن‌ها را فراموش کنیم.


نوشته شده در پنج شنبه 92/11/10ساعت 6:40 عصر توسط حسین روحی نظرات ( ) | |

آیا طرز لباس پوشیدن باعث پیشرفت می شود ؟

رابطه لباس و فرهنگ آن قدر قوی است که ما یک فرد خارجی و یک فرد ایرانی را از سبک لباس پوشیدنشان تشخیص می دهیم و آن فرد با لباسی که بر تن دارد می گوید:
من کیستم و از کجا آمده ام و به کدام فرهنگ تعلق دارم
کمی به لباس ایرانیان از جمله روستائیان عشایر و طوایف مختلف آنها از جمله کردها  لرها  بختیاری ها و قشقائی ها و  الالخصوص لباس زنان آنان  دقت کنید .لباس هائی که کاملا دور مانده از فرهنگ غربی بوده اند .با کمی دقت در نوع لباس این افراد می فهمیم که یک نقطه اشتراک در تمام این لباس ها به چشم می خورد و آنهم بلند بودن و گشاد بودن و در اکثر جاها ساده بودن است.حتی اگر به پوشش مردم ایران و خیلی از کشورها قبل از ورود اسلام هم بنگریم می بینیم که لباس های آنان بلند و گشاد بوده است .

حال نگاهی می اندازیم به کشورهای اروپائی و آمریکائی و نوع لباس آنان . به نظر شما چه می بینیم ؟نقطه اشتراک در لباس این جوامع چیست؟تنگ و چسبان و کوتاه بودن مثل :
جوراب کوتاه ،مانتوی کوتاه ،روسری کوتاه ،شال کوتاه ،شلوار کوتاه ،بلوز کوتاه و غیره.

براستی علت چیست؟
چرا کشور هائی که تحت تاثیر فرهنگ غرب قرار نگرفته اندنقطه اشتراک آنان گشادی و بلندی و سادگی است، اما کشورهائی که تحت تاثیر فرهنگ غرب قرار گرفته اندنقطه اشتراکشان تنگی و کوتاهی است ؟از خیلی از این افراد که این سوال پرسیده می شود می گویند:

 همان طور که غرب پیشتاز در پیشرفت و تکنولوژِی هست در این مورد هم غرب پیشتاز بوده و کشورهائی که لباس بلند و گشاد می پوشند از فرهنگ و تکنولوژی عقب مانده اند.آیا این سخن درست است که شرقیانی که لباس بلند و گشاد تولید می کنند نمی توانند لباس کوتاه و تنگ تولید کنند ؟ آیا این کار سخت تر است ؟  آیا فکرشان نمیرسید ؟آیا درست است تنگی و کوتاهی را نشانه پیشرفت و تکنولوژی دانست ؟

علت را باید در جای دیگر بررسی کرد.

 

اعتراض فمینیست ها به اظهارات اوباما در باره حجاب

 فمینیست های فرانسوی با اشاره به سخنرانی باراک اوباما رییس جمهور آمریکا در مصر در خصوص روابط جدید با دنیای اسلام، سخنان وی در باره حجاب را به شدت محکوم کردند

بر اساس این گزارش، اوباما در سخنانی در قاهره با اشاره به برقراری روابط جدید با دنیای اسلام اظهار داشت: کشورهای غربی نباید زنان مسلمان را به پوشیدن لباس خاصی ملزم کنند چرا که در غیر اینصورت این امر نشان دهنده وجود نابرابری در جامعه خواهدبود.

این در حالی است که اظهارات روز گذشته اوباما در رسانه های جهان بازتاب گسترده ای داشت و واکنشهای متفاوتی را موجب شد. در عین حال این سخنان خشم برخی محافل غربی از جمله فمینیست ها  و بسیاری از گروه های فعال زنان را به همراه داشت. 

گفتنی است براساس قانون اساسی فرانسه داشتن حجاب و نشانه یا پوششی که نمایانگر وابستگی مذهبی باشد در مراکز آموزشی ممنوع بوده و فمینیست های فرانسوی نیز با حمایت از این قانون، حجاب را به عنوان ابزاری برای فشار بر زن تلقی می کنند.

دختر جوان و پوشش

اسلام تنها دینی است که اهمییت و احترام زیادی به بانوان میگذارد من هم میخواهم به چند نکته اشاره کنم.

دخـتـران جـوان اگـر بـه سعادت خویش علاقه مند باشند باید از خودآرایی و خودنمایی در برابر مردان نامحرم خودداری کنند.

به تجربه , دیده شده که دختران ناآگاه و ضعیف النفس بیشتر به خودآرایی و خودنمایی می پردازند و سعی دارند که ظاهری دلفریب از خود نشان دهند و از توجه به شخصیت واقعی و باطنی خود و کمالات روحی غفلت ورزند.

غفلت از یاد خدا و ورود به گناه کم کم زمینه را برای انحطاط و ابتذال آنها فراهم می سازد.

حـجـاب ارزشـی اسـت که رعایت آن به دختر, پاکی و سلامتی می بخشد, او را همچون گوهری درون صدف از شر آفتها, وسوسه ها و آلودگیهامصون نگاه می دارد و به خدا نزدیک می گرداند.

کسانی که به بی حجابی و بدحجابی دست می زنند, اکثرا نمی اندیشند و تعقل نمی کنند و تنها آلت دست وسوسه های نفسانی خود قرارمی گیرند.

خودنمایی و خودآرایی در صحنه اجتماع به شخصیت عفیف زن لطمه وارد می سازد.

بـا وقـار بـودن دخـتـر و رعایت نمودن حریم بین محرم و نامحرم به او اصالت می بخشد و او را در دیدگان همه قابل تعظیم و احترام می گرداند.

حجاب در واقع , مصونیتی است برای دختر جوان که او را از فروریختن شخصیت , نجات می بخشد و از طرفی پسران جوان را از خطر انحراف باز می دارد.

در جـوامـعـی کـه بـی حـجابی را ترویج می کنند, دختران بازیچه دست قدرتهای استعمارگران می شوند, بطوری که از استواری شخصیت و تقدس وعفتی که شایسته یک دختر پاکدامن و عفیف است تهی می شوند.

تـجربه نشان داده است که مراعات حجاب در میان دختران موجب حراست و سلامت روحی و نیز موفقیت آنان در زندگی آینده است .

عـفـت و حیا در زندگی انسان به قدری اهمیت دارد که پیامبررمی فرمایند: الحیا هو الدین کله , حیا تمام دین است .

وامام صادق (ع ) می فرمایند: لا ایمان لمن لا حیا له , کسی که حیاندارد, ایمان ندارد.

استفاده از لباسهای تنگ و عریان نمودن بخشی از بدن و در معرض دید نامحرم قرار دادن , علاوه بر مضرات بهداشتی آن , عفت و حیای دختر راخدشه دار می سازد و مقدمات دوری از مبدا آفرینش را فراهم می آورد.

دخـتـر جـوان بـا رعایت حجاب , خود را به خدا نزدیک می کند, زیرا به کمک آن , امنیت و آرامش می یابد و افراد هرزه و لاابالی و منحرف را ازنگاههای آلوده محروم می سازد.

دخـتـرعفیف و پاکدامن , فطرتا از این که به دیده شهوت آلود و هوس انگیز به او نگریسته شود در رنج و ناراحتی است و اگر دختری این خصوصیت و حالت را نداشته باشد و حاضر باشد که بخشی از مـوی خـودرا نـامـحـرم بـبـیـنـدو هـمـچـنین از آن که مورد بهره برداری چشمهای آلوده و هوس انگیزقرار گیرد, رنج و نفرتی احساس نکند, باید بداند که از فطرت سالم خود فاصله گرفته اسـت و با آلودگی نگاههای بیگانه , خو پیدا کرده و به سراشیبی سقوط و فساد نزدیک گردیده و ارزشهای انسانی را از دست داده است .

از طـرفـی دخـتری که حریم حجاب را رعایت کند و خود را از دسترس نامحرمان دور نگاه دارد, همچون گوهری با ارزش در درون صدف , ارزش و احترام خود را در نزد همگان افزایش داده و از ابتذال در امان مانده است .

پـسـران جوان نیز هر چند لاابالی و بی بندوبار باشند, باز در عمق روح خود برای دخترانی , ارزش قـائلند که در دسترس و پیش پا افتاده و بی بندوبارو بزک کرده نباشند و در درون خود این گونه دختران را می ستایند.

عـفـت و حیا از خصوصیات فطری آدمی است , چرا که نظام آفرینش برای پاسداری و نگهداری از ایـن گـوهـر گـرانبها و ارزشمند و همچنین برای حفظ مقام و موقعیت زن , زیبایی اش را در این می بیند که او, همچون گوهری قیمتی درون صدفی از هر گرد و غبار و آفات و آلایشی و به دور ازدسـتـرس این و آن باشد, چرا که شئ قیمتی را معمولا دور از دسترس همگان در یک جای امن نگهداری می کنند, ولی وسائل کم ارزش همیشه جلو دست و پا است .

بـیـشـتـر بـانوان به تجربه دریافته اند: زمانی که زن از درون این صدف قیمتی خارج شده , لطمه بـزرگی به شخصیت والای خویش و جامعه وارد ساخته و همواره در اجتماع , موجب سؤ استفاده مردان پست و هرزه و نیز مایه لعن و طعن و تحقیر اکثر مردم واقع شده اند.

دختری که زیور خود را تنها در کانون گرم خانواده بپوشد ودر بیرون از خانه و اجتماع با متانت و وقـار و پـوشـیـدگـی ظاهر شود, هم در بین اعضای خانواده عزیز و گرامی است و هم در چشم دیگران ارزشمند.

اگـر دخـتـری پـا را از حـریـم عـفـت و حـجاب بیرون بگذارد نه تنها اولین ضربه را به زندگی خـانـوادگـی خود فرود آورده , بلکه گناه بزرگی را مرتکب شده است و نسل جوان پسر را که در آیـنـده بـه حـال خـود و اجـتماع مفید خواهند بود, در معرض تباهی و سقوط قرار داده است و با انحراف آنان , ضربه ای مهلک به آینده جامعه خود خواهد زد.

تـجـربه های تاریخی گذشته به ما نشان داده که دشمنان ملتها هرگاه که خواسته اند نسلی را از درون تـهی کنند و سرمایه کشوری را غارت نمایند وذخیره ها و گنجینه های آن کشور را به یغما ببرند, از این راه وارد شده اند.

وقـتـی رضاخان توسط انگلیس بر ایران مسلط شد, یکی از ماموریتهایش این بود که کشف حجاب کند.

آتاترک هم که عامل بیگانه در ترکیه بود همین سیاست را در پیش گرفت .

در الجزایر نیز به همین حیله متوسل شدند.

البته باید هوشیار بود که در هر زمان , شکل این توطئه فرق می کند.

در این زمان ممکن است از طریق زور و قلدری وارد نشوند, بلکه با حیله ها و فریفتن نسل نو, تحت عـنـوان تجدد و تمدن و علم و عناوین ظاهرفریب دیگر, کاری کنند که نسل جوان با رضا و رغبت پذیرای این بدحجابی شود .

سارکوزی سخنان اوباما را در مورد آزادی حجاب اسلامی تایید کرد    

پایگاه اطلاع رسانی روزنامه "لو موند" نوشت، نیکلا سارکوزی رییس جمهوری فرانسه اعلام کرد که با اظهارات باراک اوباما همتای آمریکایی خود در خصوص آزادی حجاب اسلامی، موافق است.

لوموند روز یکشنبه در گزارشی به قلم "آرنود لوپارمانتیه" افزود: اوباما در سخنان خود در مورد اسلام در "الازهر" مصر، اعلام کرده بود: "مهم است که کشورهای غربی مثلا با دیکته کردن نوع لباسی که مسلمانان باید بپوشند، از پرداختن آنان به امور دینی شان همانطور که می خواهند، جلوگیری می کنند."

گزارشگر لو موند این اظهارات را حمله به قوانین برخی از کشورهای اروپایی و بخصوص قانون سال 2004 فرانسه مبنی بر ممنوعیت داشتن روسری (حجاب اسلامی) در مدارس دولتی فرانسه، خواند.

بر پایه این گزارش، سارکوزی با بیان وجود دو محدودیت برای داشتن حجاب اسلامی با توجه به "لائیک" بودن دولت فرانسه، ادعا کرد: "در فرانسه یک دختر جوان می تواند در صورت تمایل حجاب داشته باشد، اما دو محدودیت وجود دارد: نخست آنکه در بخش دولتی کارمندان نباید نشانه مشهودی از دین خود بهمراه داشته باشند و دیگر آنکه داشتن حجاب باید خواست و انتخاب خود دختران جوان باشد و توسط خانواده و اطرافیان به آنان تحمیل نشده باشد."

سارکوزی همچنین با اشاره به "احترام گذاشتن به زنان در فرانسه"، افزود در زمانی که وزارت کشور فرانسه را در اختیار داشته است، اقدامات زیادی انجام داده تا مسلمانان بتوانند دین خود را مانند همه ادیان دیگر، حفظ کنند."

وی همچنین تاکید کرد: "روشن است که رییس جمهوری موافق داشتن حجاب در مدارس نیست، چرا که قانون آن را تحمیل می کند."

برپایه این گزارش، سارکوزی سخنان اوباما را در "قاهره" قابل توجه خواند و افزود: " زمانی طولانی منتظر بودیم که آمریکا بعنوان نخستین قدرت جهان، به مسئولیت های خود برای جلوگیری از برخورد فرهنگها میان غرب و شرق، عمل کند."

اوباما همچنین در تشریح اهداف خود در سخنرانی در قاهره، آن را "تلاشی برای گشایش راه گفتگو میان کشورهای مسلمان و کشورهای غیرمسلمان" خواند و افزود: " نباید 2 هنجار متفاوت در مورد آزادی بیان مذهبی در کشورهای مسلمان و کشورهای غیرمسلمان داشته باشیم."


نوشته شده در پنج شنبه 92/11/10ساعت 6:36 عصر توسط حسین روحی نظرات ( ) | |

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تنها یک حادثه داخلی برای تغییر یک رژیم سیاسی نبود. بلکه همان‌گونه که بسیاری از دولتمردان آمریکائی، اسرائیلی و اروپائی در خاطرات خود از آن روزها تعبیر کرده‌‌اند، انقلاب از دیدگاه آنان زلزله‌ای ویرانگر برای جهان غرب بود.
گذشته از آنکه آمریکا مطلوبترین شرائط جغرافیائی، اقتصادی و نظامی را در یکی از حساسترین مناطق جهان که مرزهای طولانی با رقیب (دولت شوروی) داشت، از دست می‌‌داد امواج این انفجار بزرگ رژیمهای وابسته به غرب را در ممالک اسلامی و بلاد عربی متزلزل و بیمناک کرده بود. پیام اصلی انقلاب اسلامی ماهیتی فرهنگی داشت و مبتنی بر اندیشه دینی و ارزشهای معنوی بود. پیروزی انقلاب به معنای صدور پیام و ارزشهای آن و به حرکت در آمدن موجی از خیزشهای رهایی بخش در کشورهای اسلامی و جهان سوم بود. همزمان با ایران، رژیم وابسته به آمریکا در نیکاراگوئه نیز سرنگون شد. در افغانستان دولت شوروی ناگریز از کودتای خونین و سپس لشکرکشی و اشغال این کشور شد تا حرکت اسلامی را مهار کند.1 در عراق، کودتای صدام با همین هدف شکل گرفت. 2 مردم لبنان و فلسطین پیروزی انقلاب ایران را جشن گرفتند و جهاد خویش را در شکلی نوین و ملهم از انقلاب اسلامی آغاز کردند. جنبشهای اسلامی در مصر، تونس، الجزایر، سودان، عربستان و ترکیه احیا شدند.
پس از جنگ جهانی دوم نظمی ظالمانه بر جهان حکمفرما بود. مناطق مختلف جهان بین دو قدرت غالب شرق و غرب تقسیم شده بود و سازمان‌های نظامی ورشو و ناتو نگهبانان این نظم ناعادلانه بودند. هیچ حرکت و تحولی در جهان سوم خارج از این چارچوب و بدون وابستگی به یکی از دو قطب حاکم امکان موفقیت نمی‌یافت. اینک انقلابی در جهان معاصر و در منطقه امن غربیها پیروز شده بود که شعار اصلی آن «نه شرقی نه غربی» بود. نهضت امام در ایران مستقیماً با امپریالیسم آمریکا درافتاده بود و شکست را بر او تحمیل کرده بود. این واقعیت کمونیست‌ها را در ادعای مبارزات ضدامپریالیستی شان خلع سلاح می‌کرد و برای نخستین بار در عصر حاضر، دین را به عنوان عاملی حرکت‌زا در پهنه مبارزات ملتها مطرح می‌ساخت.
با وجود همه ناباوریها و تمامی تلاشهایی که در سطح بین‌‌المللی برای حفظ رژیم شاه و جلوگیری از موفقیت امام‌خمینی بعمل آمد، انقلاب اسلامی در مرحله نخست مبارزات خویش پیروز گردید و از این جهت پیروزی آن بیشتر به یک معجزه شبیه بود تا تحولی عادی. به جز امام‌خمینی و توده‌‌های بیشماری که خارج از تحلیل‌های معمول، به گفته‌‌ها و وعده‌های امام باور قلبی داشتند، عموم تحلیل‌گران سیاسی و همه کسانی که در رخدادها و حوادث ایران دخیل بودند وقوع چنین پیروزی را، حتی تا روزهای واپسین عمر رژیم شاه ناممکن می‌دانستند.
چنین بود که از صبحدم 22 بهمن 1357 خصومت با نظام نوپای اسلامی در پهنه‌ای گسترده آغاز شد. جبهه دشمنیها را آمریکا رهبری می‌کرد و دولت انگلیس و برخی دول اروپایی دیگر به همراه تمامی رژیمهای وابسته به غرب در آن مشارکت فعال داشتند. شوروی (سابق) و اقمار آن نیز ناخرسند از اتفاقی که در ایران افتاده و به حاکمیت دین منجر گردید، با آمریکائیها در بسیاری از خصومتها همسو شدند. نمونه بارز این هم‌پیمانی در همنوائی نیروهای چپ و راست ضدانقلاب داخل کشور که بعدها اسناد وابستگی آنان به سفارتخانه‌های شوروی و آمریکا افشا گردید و از آن بارزتر هماهنگی همه‌‌جانبه دو کشور در تجهیز صدام و حمایت از او در جنگ با جمهوری اسلامی را می‌‌توان مشاهده کرد. اما امام‌خمینی با همان منطقی که نهضت اسلامی را آغاز کرده بود، در اوج فتنه‌ها و فشارهای خارجی انقلاب را هدایت کرد و آن را با اراده خویش به دوره سازندگی و ثبات هدایت نمود.
نهضتی که امام‌‌خمینی پرچمدار و پایه‌گذار آن بود، توانست غبار از چهره اسلام زدوده و سیمای حقیقی آن را پس از 14 قرن به جهان تشنه عدالت بنمایاند. به همین دلیل است که انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام به عنوان «انقلاب امام‌‌خمینی» شناخته شده است.
به همین علت است که تاکنون هیچ یک از طرحهای سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا علیه ایران ک غالباً با حمایت یا سکوت متحدان منطقه‌ای و جهانی آن کشور همراه بوده، به نتیجه نرسیده است. و به همین دلیل است که پس از گذشت نزدیک به سه دهه مقابله غرب با انقلاب، امروز تئوریسین‌ها و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی بر ضرورت پذیرش و تحمل واقعیت انقلاب و جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی تاکید می‌کنند. 
نهضتی که در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید، امروزه برای بسیاری از ملل جهان چراغ راه زندگی است. مهمترین دستاوردهای این انقلاب در صحنه‌ بین‌المللی تاکنون به قرار زیر بوده است.
1. تجدید بنای تفکر انقلابی بر مبنای دین
2. مطرح شدن اسلام بعنوان یک ایدئولوژی انقلابی.
3. تلفیق موفقیت آمیز رهبری سیاسی و مذهبی.
4. احیاء اخوت اسلامی در میان مسلمانان جهان.
5. احیاء روحیه گرایش به معنویات و ارزشهای دینی در میان مسلمانان جهان.
6. احیاء روحیه خودباوری و سلطه ستیزی در میان ملتها.
7. منفعل شدن دولتها و قدرتها در برابر اراده ملتها.
از این رو «22 بهمن» تنها نباید به عنوان روز پایانی یک رژیم سیاسی و آغازی بر حیات رژیم دیگر تلقی گردد. بلکه باید از آن به عنوان سرفصلی برجسته در تاریخ سیاسی ایران و نقطه‌ای عطف در روند مبارزات ملت ایران یاد کرد.


نوشته شده در پنج شنبه 92/11/10ساعت 6:23 عصر توسط حسین روحی نظرات ( ) | |

   1   2      >

آخرین مطالب
» ماجرای دلگویی هامون با امام مهربانیها
غرب زدگی ایران
بزرگواری
غذای نجس


Design By : RoozGozar.com